LOVE VAMPIRE ❤️‍🩹P9

VIOLET🦋 · 02:28 1402/05/13

سلام برید ادامه مطلب

سلام دوستان اینم از پارت جدید اگه دیر دادم ببخشید بفرمایید برای داستان : از زبان آدرین: وقتی رفتم داخل اتاق لایلا  برام جای تعجب بود که با من چیکار داره؟ لایلا:سلام عزیزم بالاخره اومدی بزار بوست کنم . اونو از خودم دور کردم و نمیخواستم به کسی که دوستش دارم و میخوام ازش محافظت کنم خیانت کنم . آدرین:خب چیکارم داشتی لایلا ؟اگه که کاری نداری برم به حکومت برسم که حوصله‌ی  تو یکی رو ندارم . لایلا رفت بیرون از در و منم پشت در فال گوش وایستادم لایلا:خب رفتی به اون دختره قاتل بگی بیاد اینجا؟ خدمتکار با صدایی که از ترس میلرزید:معلووومهه ب ب ب بانو . لایلا :دلم نمیخواد که ببینمت گمشو دختره ی احمق . منم سریع به کنار پنجره رفتم لایلا انگشتری که من آنقدر بهش وابسته بودم رو فعال کرد لایلا :خب حالا قراره به همون سگی بشی که من میخوام‌ . وقتی بیدار شدم(همون اتفاق های پارت قبلی)و مرینت رو بغل کردم  مرینت از ترس داشت میلرزید مرینت مثل خرگوش میلرزید آدرین :مرینت حالت خوبه ؟مرینت :آآآره فقططط یه کم تر ر ر سیدم . آدرین :لطفا برو و استراحت کن نمیخوام به خاطر کاری که انجام دادم آسیب ببینی . و بعد هم به حکومت رسیدگی کردم .....

از زبان مرینت: از کار آدرین توی شک بودم و بعد لایلا اومد :اگه توووو دختره ی دیونهههه نبودی الان منم به خواسته ام رسیده بودم به سمت من حمله ور شد  خنجر هامو بیرون کشیدم هر چقدر که من با خنجر دست و پاهاش رو قطع میکردم بازم در میومد و بعد گلوی من رو گرفت و به بیرون پرتم کرد و گلوی من رو فشار داد که من محکم مچش رو شکستم و متاسف بودم که اینطوری باید میکشتمش و خیلی روی مخ بود . بعد آدرین اومد و اون با مشتش منو به عقب پرتم کرد مرینت:آدرین نمیخواد خودت رو درگیر این ماجرای کثیف کنی من خودم باید حساب این لعنتی رو کف دستش بزارم 😠 بعد هم که دیدم نمیشه خنجر هام رو به زهر آغشته کردم و به سمتش حمله ور شدم و سرشو زدم و بدنش رو به دونیم تقسیم کردم آدرین دهنش باز مونده بود دستم رو روی شونه اش گذاشتم :خب دیدی آدرین نمایش تموم شد ای کاش بیشتر میتونستم پاره پوره اش کنم ..... خب لطفا لایک و کامنتبرام بزارید که بیشتر انرژی بگیرم