
LOVE VAMPIRE ❤️🩹P1

بزن روی ادامه مطلب:)
سلام کیوتا خوبید اولین رمانم هست به اسم عشق خون آشام که منحرفی هم میکنم البته با رمز عبور
ادامه داستان .شروع داستان:سلام من مرینتم و البته یه قاتل که داخل سازمان مافیا کار میکنه و لقبم هم :آرزوی مرگ 😎 که همتون میدونید پشت هر آدم قوی یه گذشته اس وجود داره که نشون میده چاره دیگه ای جز این کار نداشته و منم به خاطر گذشته ام مجبور به این کار شدم
⚡️فلش بک ⚡️
وقتی مرینت رسید خونه دید بدن پدر و مادرش رو زمین افتاده و سریع روی گردنشون رو نگاه کرد که جای دو سوراخ بود و بی اختیار اشک هاش از گونه های مرینت که روزی دختر شادی بود سرازیر شدن و مادرش رو بغل کرد مامان :دخترم لطفا به زندگی بدون ما ادامه بده 😊مرینت :نهههههههه من نجاتتون میدم و وقتی اون ها رو به بیمارستان برد دیگه کار از کار گذشته بود و برای همین اون خون آشام زندگی مرینت رو متحول کرد
⚡️ پایان فلش بک ⚡️
و دیدم رئیس زنگ زد (مرینت _رئیس +)
+سلام به قاتل عزیزم😼
_سلام رئیس 😏
+باید برام یک آدم رو بکشی که آدرسشرو برات فرستادم . وقتی راه افتادم رسیدم به اونجا و دیدم یک خون آشام در حال خوردن خون از یک پاکت بود🩸خون آشام:سلام انسان نکنه برای کشتن من اومدی 😏 مرینت :آره خب بیا قال قضیه رو بکنیم خون آشام 😼. بعد باهاش درگیر شدم و کشتمش وقتی میخواستم از اونجا برم صدای خون آشام اومد :بگیریدش 😡و از پشت سر با دستمال بی هوشم کردن و احساس جا به جایی جسمم رو از مکانی به مکانی دیگه تجربه کردم وقتی بیدار شدم دیدم در یک قصر هستم تینا :آلن انسان بیدار شد . آلن :فهمیدم تیانا و بعد .......
خب خب پارت اول هم تموم شد و برای پارت بعد حتما انرژی بدید تا زود پارت بعدیو بزارم 🤗