LOVE VAMPIRE ❤️‍🩹P11

Maria Maria Maria · 1402/5/23 00:12 · خواندن 3 دقیقه

سلام دوستان اینم از پارت جدید اگر پارت های قبلو نخوندید بزنید روی برچسب و بقیه پارت ها رو بخونید پس بزن روی ادامه مطلب 😉👇🏻

شروع داستان: وقتی در حال رفتن به اتاق کار آدرین بودم در زدم و فیلیکس جواب داد:بیا داخل مرینت ، بشین تا خسته نشی . مرینت:امممم فیلیکس تو خبر داری آدرین کجاست چون باید یک چیزی رو باید ازش بپرسم . همینطوری که اتاق آدرین پر از کاغذ و دفتر شده بود رو مرتب می‌کرد با من حرف می‌زد فیلیکس:مرینت دیگه کارم تموم شد خب بگو ببینم تو در رابطه با اون روزی که راز خانوادگی مون  رو بهت گفتم رو به آدرین گفتی؟مرینت :آره خب گفتم و اون هم قول داد رابطه تون رو بهتر کنه ؟یا بد تر بهش گند زدم🤥 فیلیکس اومد نزدیک ترم نشست و با لبخند بهم گفت :خب تو خیلی به من کمک کردی  اون خیلی بهتر با من رفتار میکنه و خودم قبول کردم که هنوز سرخدمتکار قصر  باشم و ازت ممنونم به خاطر این کارت اگر خب.... کاری داری که میتونه کمکت کنه ممنون میشم برات انجام  بدم ؟ یک لحظه با خودم فکر کردم که چقدر رفتارش بهتر شده و اون فیلیکس دیروزی نیست و همه چیز توی ذهنم رو مرتب کردم :خب آدرین کجاست ؟ یک لحظه احساس کردم تونستم افکارش رو بخونم که می‌گفت واقعا ۲ ساعت منو ایسگا  کردی  که اینو بگی ؟ آهی کشید و با عصبانیت گفت :خب داره حمام میکنه و این یعنی تا ۱ ساعت دیگه بیرون نمیاد و تازه هم رفته آدرین: فیلیکس میشه بیای و‌کمرمو صابون بکشی؟ مرینت:خودم میرم . فیلیکس :الان یک نفر رو میفرستم الان مثل اینکه .. یک مشت ... نه نه نه یک مشکلی به وجود اومده که من .. اممم باید بهش رسیدگی کنم! داشتم با حرکت دست هام بهش میفهموندم که چی بگه پس خودم رو جمع کردم و برای رفتن آماده شدم و مو هام رو گوجه ای کردم فیلیکس:حواست باشه که سوتی ندی . در زدم و صدام رو تغییر دادم و نازک تَرش کردم :آقا میتونم بیام داخل . آدرین :البته بیا داخل . مرینت:میشه من رو نگاه نکنید چون من تازه استخدام شدم ... و خیلی خجالتی هستم .‌الان فیلیکس داشت به من می‌فهموند که چی بگم آروم بهش گفتم :دیگه انقدر که اسکل نیستم 🤐فیلیکس با صدای آروم:معلومه شاید اسکل بودی و ما ندونستیم . آنقدر بحث کردم که صدای آدرین بلند شد :ببخشید میشه بیاید آخه من خیلی وقت ندارم . با عجله وارد شدم واقعا در خور پادشاه تمام خون آشام های جهان بود خیلی زیبا و مجلل و شاهانه که پس زمینه سفید و طلایی داشت و در حالی که شلوار جین پاش بود و بدن ورزشی و هیکلی اون بیرون بود الکی خدمتکارا بهش نمی‌گفتن پادشاه س*ک*س*ی و رفتم ازش کرم رو گرفتم که وقتی داشتم به بدنش میزدم گوش هاش از خجالت قرمز شده بود و همینطور دست هاش بعد که اومدم کرم رو بهش بدم دستم رو گرفت و پرتم کرد و جلوی خودم رو گرفتم که محکم به دیوار برخورد نکنم که برخورد کردم و داخل سرم صدای شکسته شدن چیزی رو شنیدم وقتی با شتاب اومد دستم رو بگیره دستش رو پس زدم که اون محکم‌به سمتم یورش برداشت و منو زمین زد و احساس رد شدن چیز داغی از روی سرم بودم آدرین :چرا تو اومدی _بعد سرش رو گرفت و آروم میگفت نه نه من نمیتونم جلوی تو تغییر کنم _من ازت متنفرممممممممممم . وقتی نگاه چشمش کردم چشمش دقیقا مثل اون‌موقع وحشت ناک شده بود . از جام بلند شدم و بالانس روی  دستم زدم و پشت سرش کاگامی رو دیدم نه این امکان نداره اون الان باید تبدیل به فسیل شده باشه که اونقدر با آدرین جنگیدم که باعث قطع شدن پام شد کاگامی مثل یک سگ اون رو ناز کرد آفرین پسر خوب 😏 حالا هم اون رو تبدیل به یک خون آشام کن و اون اومد و روم خیمه زد خونم مثل فواره می جوشید و اون سرم رو گرفت و منو بوسید و از طریق دهنش به معدم خون ریخت که باعث شد احساس کنم دارم تبدیل به همون چیزی میشم که ازش متنفر بودم .......  خب این پارت هم تموم شد منتظر پارت بعدی باشید دوستان 🥰