
LOVE VAMPIRE ❤️🩹P10

سلام دوستان خوبید مرسی از حمایت های زیباتون اگر دیر شد ببخشید برید ادامه مطلب 😊👇🏻
شروع داستان: وقتی در حال استراحت کردن بعد از ماجرای سخت در گیریم با لایلا گرفتم و خوابیدم و از اونجایی که دیگه نبود که منو اذیت کنه خیلی خوشحال بودم وقتی رفتم داخل سالن اجتماعات خیلی قشنگ بود کف زمین طرح مرمر سیاه و در و دیوار ها هم با طلایی کار شده بود بعد هم یک عالمه چرخ زدم تا کاملا بفهمم که نقشه این قصر چجوریه 🏰 وقتی رفتم داخل حیاط که بوی گل رز و هیمالیا و دیگر گل ها فضای اون حیاط رو پر کرده بود وقتی روی چمن ها درآز کشیدم تعجب کردم کنارم یک کتاب با جلد سفید و نگین های سبزبود 📗وقتی صفحه شو باز کردم از لای اون یک تیکه کاغذ بیرون افتاد وقتی اونو باز کردم دستخطآدرین بود نامه:ای کاش تو رو زود تر پیدا میکردمای زیبای زندگیم هیچ وقت نمیزارم بهت کسی آسیب بزنه . و بعد دنبال آدرسش گشتم تا بفهمم برای کی اینو نوشته✉️: برسد به دست کاگامی آلبرت. بعد متوجه شدم که این مال قبلا هست و وایستادم تا دنبال چیز های دیگه بگردم که در کمال تعجب یک عالمه چیز میز پیدا کردم اونجا یک چرخ دستی قرمز بود 🛴 برای همین تمام وسایل رو ریختم توش وقتی میخواستم برم داخل اتاق و همه چیز رو بفهمم ،در اتاق ❄️ وقتی رسیدم در رو قفل کردم پنجره ها رو بستم و پرده شون هم کشیدم و مطمئن شدم که کسی نباشه برای همین کتاب جلد سفید رو باز کردم و دیدم روش نوشته دفترچه خاطرات کاگامی آلبرت و با خوندنش فهمیدم که اون مجبور بوده با آدرین رابطه داشته باشه و پدرش برای کار های تجاری آدرین رو مجبور کرده که کاگامی رو وابسته به خودش بکنه و آدرین بتونه قدرت مرگ و زندگیش رو تبدیل به حلقه بکنه و بدتش به کاگامی . و بعد از خاکسپاری اون لایلا ادامه ی دفترچه خاطرات رو نوشته که موقعی که کاگامی توی تابوت بوده رو بر داشته و در اصل دختر خاله یکاگامی بوده و انسان هم بوده . پس برای همین بود که مثل اون خون آشام کشتنش راحت بود و چرا دست و پاهاش در میومد و بعد معلوم شد از یک طلسم استفاده کرده که این اتفاق بیوفته و بعد هم وقتی داشتن میرفتم در اتاقم رو قفل کردم چون خدمتکار ها شاید بیان و بریزنشون دور خدمتکار:بانو میشه در اتاق رو باز کنید میخوام اتاق رو تمیز کنم... مرینت :حق ندارید وارد اتاقم بشید چون تمیزه و اگه هر کدومتون بخواید برای مرگتون جلو بیوفتید وارد شید که حتی خانواده هاتون هم نفهمن مُردی . و بعد با ترس رفت که منم برم راز کثیف این خانواده رو بفهمم......... خب این پارت هم تموم شد حمایت کنیددوستان عزیز🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰