
LOVE VAMPIRE ❤️🩹P14

سلام دوستان خوبید فقط من خیلی دوست دارم که خواننده های عزیزم حتما هم لایک کنند و کامنت بزارن ممنون میشم 😊
شروع داستان📑 فیلیکس:فقط کسانی میتونن خون آشام باشن که انتهای موهاشون رنگی باشه و خون خاندان سلطنتی توی خونشون جریان داشته باشه اینطوری میشن 🩰 مرینت :فیلیکس امکان نداره که من از نوادگان شما باشم من یک انسان معمولی بودم که پدر و مادرم توسط یک خون آشام کشته شدن📮 فیلیکس :خب چجوری برات توضیح بدم یک سری از خون آشام ها بودن خودشون رو پنهان میکنن و توسط خوانواده اگراست یا خوانواده مادری من تبدیل شدن باید از روی نمونه خونت بفهمم که از چه نسلی هستی ؟ . بعد هم با یک کارد دستم رو برش داد و روی خونم آزمایش کرد و به راحتی دستم ترمیم شد ✋🏻 فلیکس :فهمیدم !!!!تو از نسل دوپن ها هستی درسته ؟ و مادرت یک خون آشام بود که توسط مادرم تبدیل شده و نتونسته قدرت باستانی ش رو فعال کنه پس برای همین مادرم حضورشو مخفی کرد و روش یک طلسم گذاشت که انتهای موهاش رنگی نباشه و برای همین این ارث به تو رسیده برای همینه که تو یک قاتل پر سرعت بودی .فقط پنهان شده بودی و تبدیل قوی ترین خون آشام میتونه تو رو تبدیل به یک خون آشام کامل کنه . از حرف های فیلیکس تعجب کردم مرینت :تو چجوری اینو میدونستی ؟ فیلیکس :خب این خوشتیپ نابغه نباید اینطوری بدون اطلاعات باشه (و دست مرینت رو گرفت ) مادرم میگفت کسی رو که تبدیل به خون آشام کرده از زیر دستش فرار کرده و اون مادرت بوده . هضم کردن این حرف ها برام سخت بود برای همین مرینت :مگه نمیخوایم از پایتخت فرار کنیم ؟ فیلیکس :فقط باید قدرت مقدس تو رو بیدار کنیم تا بتونی به راحتی زندگی کنی از اونجایی که مادرم یک 2 رگه جادوگر خون آشام بوده تو هم باید خون جادوگریت و خون آشام بودنت برابر باشه و میتونی جادو کنی پس بیا بریم به همه کتابخونه های شهر ها سر بزنیم . اول از کتابخونه کاخ شروع میکنیم🏝
در کتابخانه کاخ سیاه 🏰
وقتی رسیدیم فیلیکس:من اینجا بزرگ شدم ولی مادرم اجازه نمی داد که کتاب های اینجا رو بخونم حتی اگه شد اون طلسم عطش به جادو زندگی (اشاره داره به طلسم مرگ و زندگی آدرین ) لعنتی آدرین رو باطل کنیم 🎣 بعد منو برد به قسمت بیدار شدن جادو در دو رگه خون آشام ها فیلیکس چند تا چند تا کتاب انتخاب میکرد ولی همش سبک بود گذاشتیمشون روی میز اتاق مطالعه بعد چند تا چند تا منو و فیلیکس کتاب جادو میخوندیم تا بتونیم جادوی مقدس منو بیدار کنیم تا بتونم طلسم عطش به زندگی آدرین رو باطل کنم فیلیکس :فهمیدم که چجوری میشه طلسم لعنتی رو باطل کرد 🎨 اول از همه من به این کتاب ها اعتماد ندارم پس باید بریم پیش مادرم اون همه چیز رو در رابطه با جادو میدونه 🧙🏻♀️ اون هم توی پایتخت زندگی میکنه خیلی هم از ما دور نیست . ولی توی این کتاب نوشته فقط کسی که به صاحب طلسم که روی خودش گذاشته میتونه اون رو از عشق اعماق قلبش باطل کنه🎉 ولی مگه قصه شاه پریانه ؟🧚🏻♀️ مرینت :شاید راست باشه فیلیکس به صندلی تکیه داد :ولی حتما یک دلیل داشته که مادرم نمیزاشت که بیام اینجا 🏕 مرینت :باشه که انقدر اصرار میکنی بزن بریم پیش مادرت 🌈
عصر ساعت 5:30 در عمارت گراهام دوانیلی🏤
وقتی بعد از 3 ساعت پیاده روی رسیدیم منتظر این هستم که چجوری اون طلسم لعنتی رو بشکنم من از آدرین متنفر نبودم فقط اینکه زندگیش تحت تاثیر یک طلسم خطرناکه ناراحتم و گرنه اون منو بد جوری توی دام عشقش انداخته و منم نمیتونم ازش فرار کنم🏃🏻♀️...... خب تموم شد حمایت یادتون نره 2877 کارکتر داره 😉