
❤️🩹LOVE VAMPIRE S2 P8

سلام خوبید اینم پارت جدید لطفا لایک و کامنت یادتون نره اگر این رمان سر وقت تموم بشه کلی فعالیت از چیز های دیگه داریم :)🖤
شروع داستان 📑
بعد کلاه گیس رو برداشتم ولی کلاه کچلی که میخواستم بزارم نبود قبل از اینکه بیام توی قصر برای همین در حین مبارزه با کاگامی موهام باز شد و موهام رو بریدم الان خیلی کوتاه شده بود دوستش داشتم💇🏻♀️ آدرین متوجه موهای کوتاهم شد حالت صورتش ناراحت بود دستم رو گذاشتم روی صورتش مرینت :چیزی شده آدرین ؟ آدرین دستشو روی موهام کشید : نه من موهای بلند تو رو دوست داشتم ولی الان عاشق این شدم که موهات کوتاهه. ولی خیلی زود موهات رشد میکنه . مرینت:منم خیلی دوست دارم که کوتاه باشه ولی نمیشه . آدرین یک دسته از موهام رو گرفت و بوسید :تو هر شکلی باشی مم دوستت دارم فرشته ی من . قرمز شدم و کاگامی هم از قصر بیرون رفت و حدود 2 ماه هست که نمیتونم به خاطر کار های کشور زیاد آدرین رو ببینم وقتی هم خواب بودم هم نمیومد یعنی چی شده🤔 موقع ناهار ازش پرسیدم: آدرین من خیلی عاشقتم ولی خیلی بَدم میاد که دیگه بامن وقت نمیگذرونی . آدرین نگاهم کرد : منم تا حد مرگ دوستت دارم ولی به خاطر کار های اون بابای احمق کاگامی گند زده شده به کل پایتخت 🏰 برای همین تا 2 ماه دیگه هم بازم سَرم شلوغه و گرنه من که نمیخوام از عشقم دوری کنم🦋 هر وقت کار هام تموم شد حتما یک قرار رسمی میزاریم . قرمز شدم من تا حالا با کسی قرار نگذاشتم قبلا آدرین بهم گفته بود که دوست داره با من ازدواج کنه و من مادر بچه هاش باشم اولش خیلی برام عجیب بود ولی دیگه الان با این حرفش واقعا فهمیدم که اون هنوز دوست داره با من باشه .
2ماه بعد 📆
بالاخره کار های کشور تموم شد و اولین قرار من با آدرین معلوم شد که قراره امشب باشه خدمتکار ها منو مرتب کردن و لباس خیلی قشنگی پوشیدم و به محل قرار رفتم .
https://uploadkon.ir/uploads/58c315_23Screenshot-۲۰۲۳۱۱۱۵-۱۴۱۱۲۶-Chrome.jpg
لباس مرینت👆🏻
این لباس رو آدرین برام فرستاده بود تا من بپوشم عقب لباس بلند بود و جلوش تا روی زانو ام میومد. وقتی رسیدم خیلی قشنگ شده بود محل عبورم با شمع و گلبرگ پر شده بود و بعدش به قایق بزرگی میرسید که میشد دونفر با میز و همینطور صندلی اونجا بشینن که محل عبور قایق هم با جادو کار میکرد و میتونست بره توی آسمون شناور بشه آدرین دستشو به سمت من دراز کرد اون خیلی امشب خوشتیپ شده بود منم دستش رو گرفتم و اون هم منو تا میز راهنمایی کرد وقتی نشستیم قایق بالا رفت خیلی باحال بود ! من و آدرین با هم حرف زدیم و آخرش هم یک پتو پهن کردیم و روش دراز کشیدیم و با ستاره ها شکل درست کردیم که یهو آدرین نشست و منم هم همینطور آدرین :دستمو گرفت و منو بلند کرد و جلوی من زانو زد و جعبه ای رو در آورد آدرین: مرینت آیا با من ازدواج میکنی ؟ اولش تعجب کردم و بعد هم گریه کردم و بالاخره بعد از این همه سختی دارم به خوشبختی میرسم . آدرین بغلم کرد :چیزی شده ؟ اگر کسی کاری کرده باشه که تو رو ناراحت کرده باشه ..... مرینت: نه فقط به این فکر کردم که بالاخره میتونیم خوشبخت باشیم . بعد هم انگشتر رو توی دستم کرد آدرین :بعد از چند وقت ازدواج میکنیم و بعد هم تو ملکه این سرزمین میشی...... 2796 کارکتر. نویسنده:هه مرینت فکر کردی قراره خوشبخت بشی؟ به همین خیال باش قراره دهنتون سرویس بشه با اتفاقاتی که در نیمه دوم این فصل اتفاق می افته.