❤️‍🩹LOVE VAMPIRE S2 P10

VIOLET🦋 · 13:46 1402/10/28

سلام دوستان خوبید  امتحانام تموم شدن و از این به بعد هفته ای یک بار فقط میتونم پست بزارم چون درسام سنگینه و خیلی هم وقت ندادم ببخشید اگه دیر شد برید ادامه مطلب 😘❤

شروع داستان 📑

وقتی صبح از خواب بیدار شدم موهام رو درست کردم هنوز کوتاه بودن و رفتم یکم تمرین کنم تا مهارت هام پایین نیاد وقتی داشتم تمرین میکردم خواستم از جادو استفاده کنم ولی نمیتونستم ! انگار که همه قدرت هامو از دست داده بودم! رفتم پیش فیلیکس اون جدیدا به جای سر خدمتکار بودن جادوگر قصر سلطنتی شده در زدم 🚪فیلیکس:بیا تو . درو باز کردم وقتی رفتم تو فیلیکس:تویی مرینت بیا بشین . کاری داشته باشی میتونم کمکت کنم . مرینت :خب امروز برای تمرین رفتم به باغ ولی نمیتونستم از جادو استفاده کنم !😔 فیلیکس :دستت رو بهم بده . بعد ورد خوند و چشم هاش سفید شدن و بعد از 10 دقیقه به حالت خودش برگشت . مرینت:حالت خوبه ؟ با دستش به آب اشاره کرد براش بردم وقتی نفسش جا اومد . با چشم های وحشت زده بهم گفت اتفاقی که نباید بیوفته قراره سرمون بیاد . همین جا بمون الان با آدرین برمیگردم . خیلی نگران شدم و استرس گرفتم چند دقیقه بعد با آدرین برگشت وقتی کنارم نشست . آدرین:چه اتفاقی افتاده فیلیکس؟ فیلیکس :یادته که پدر بهمون می‌گفت که قدرت خاندان سلطنتی سفر در زمان هست . و حالا کسی با قدرت سلطنتی از زمان 20 سال بعد به این خط زمانی اومده و متعلق به اینجا نیست و موهای بلوند بلند و چشم های آبی داره و دختره و بدنش ضعیفه من دیدم بعد از اینکه به اینجا پورتال باز کرد خون بالا آورد.  و اون افسانه  دراین رابطه هست که میگه در قرن 15 تاسیس امپراطوری باعث میشه که مادرش بمیره و اون دختر هم باید برای همین افسانه باشه و اگر پیداش کنیم میتونیم حقیقت رو بفهمیم . آدرین:ولی ما که قرن ۱۵ نیستیم ما قرن 20 هستیم فیلیکس . فیلیکس:توی شمارش اشتباه کردن و الان آخرهای  قرن15 هست . چشمام گرد شدن معلوم هست داره چه اتفاقی میوفته آدرین:میتونی بفهمی که کجاست تا ازش بازجویی کنیم؟فیلیکس:میدونم کجا هست ولی مرینتم  باید باشه با سربازا میرم دنبالش شما هم توی سالن اجتماعات منتظر من باشید .من رفتم لباس هامو عوض کردم و روی صندلی پرنسس تاج دار نشستم (پرنسس تاج دار به کسی میگن که همسر پادشاهه ولی تاج گذاری نکرده تا امپراطوریس بشه همون ملکه ولی قدرت بیشتری داره ) وقتی فیلیکس وارد شد یک دختر که به 20 سال می‌زد با چشم های آبی و موهای بلوند وارد شد دختر:ولم کنید من کسی نیستم که شما فکر می‌کنید. آدرین :فیلیکس دست هاشو باز کن و ما فقط چند تا سوال داریم فقط همین . مرینت:خیلی خب اسمت چیه ؟ اما:اسمم اما هست. ناگهان تیری رها شد خواستم جادوی محافظ رو  کار بزارم ولی نمیتونستم آدرین رو بغل کردم ولی مانای قدرتمندی جلوی تیر رو گرفت وقتی نگاه کردم دیدم اما اونجاست و رنگ چشم هاش به سبز تغییر پیدا کرده دقیقا مثل آدرین شده بود . بعد هم با بشکن تیر رو ناپدید کرد اما:ببخشید خودمو معرفی نکردم اگه امکانش هست میشه در خلوت بهتون بگم . بعد هم آدرین همه محافظ ها رو مرخص کرد اما:همون طور که میدونید قدرت خاندان سلطنتی سفر در زمانه و طبق اون افسانه توی قرن 20 هستیم ولی شمارش رو اشتباه کردن و الان 5 قرن عقبیم من از قرن 16 هستم و از خاندان سلطنتی آینده ولیعهد امپراطوری اما اگراست هستم . من تعجب کردم . آدرین:یعنی تو بچه ی من و مرینت هستی؟ سرش رو به نشونه موافقت تکون داد مرینت:ولی توی پیشگویی گفته شده که من میمیرم درسته؟ اما:راستشو بخواید پرنسس تاج دار وقتی شما باردار میشید 3 قلو هستیم یعنی من و هوگو و لوئیس هستیم .من و هوگو توی یک روز با هم به وجود اومدیم و لوئیس 8 روز دیر تر به وجود اومد و توی اوایل ماه هشتم ما رو به دنیا آوردید و از نیمه پایین به خاطر زایمان حستون رو از دست دادید و خیلی از اشراف زاد ها من و هوگو رو مقصر می‌دونستن و منم ولیعهد شدم تا این رو تکذیب کنم .... 3149 کارکتر . امیدوارم خوشتون اومده باشه و حواستون باشه اینجا تازه نیمه اول این فصل تموم شده و برای نیمه دوم کاور چون با داستان مرتبطه عوض میشه