
LOVE VAMPIRE ❤️🩹P3

بکلیک روی ادامه مطلب
سلام ممنون که از پارت قبلی حمایت کردید اینم پارت۳ شروع داستان:بعد آدرین در رو با شتاب زیادی باز کرد آدرین :ببینم پدر و مادرت مرده ان؟مرینت :این سوالیه که میپرسی بله یک نفر از افراد خودت اون ها رو کشت قبل از فوتوشون من زندگی شادی داشتم ولی هر یک از افراد تو باشه حتی اگه خودم هم کشته بشم میکشمش🩸پادشاه دستم رو گرفت و من رو دنبال خودش کشوند آدرین :دیگه به من نگو پادشاه بهم بگو آدرین 😉من با چشمکی که زد قرمز شدم آدرین :همینجا وایستا 😊تمامی خون آشام هایی که در طی ۶ سال پیش یک زن و مرد که پدر و مادر ایشونن بیان اینجا .منم از اونجایی که آدرین همه چیز رو در رابطه با من میدونست . یک خون آشام با افتخار اومد و گفت :سرورم من کشتمشون خون خیلی خوش مزه ای داشتن 🤤 خشم جلوی چشمم رو گرفت و خنجر های دوتایی ام رو بیرون کشیدم به سمتش خیز برداشتم و یکی از تیغه ها رو در قلبش فرو کردم مرینت :غزل خداحافظی رو بخون مرتیکه آ*ش*غ*ا*ل مارک :من نمیخواستم بکشمشون به خاطر کُدورت جدم کشتمشون و قرار بود تو رو به ما بدن که از خونت تغذیه کنیم ولی به عهدشون پایبند نبودن و کشتمشون مرینت:خب خداحافظ ای قاتل ع*و*ض*ی بعد تیغه رو بالا بردم و سرش رو زدم و خون همه جا پاشید با خشم از کاری که کرده بودم لبخند زدم 🩸از زبان آدرین:وقتی مارک رو کشت من خیلی تعجب کردم و الکی بهش نمیگفتن آرزوی مرگ و بعد جسد مارک با اینکه مرینت سرشو زده بود در حال حرکت بود مرینت فهمید و یک تیغه سیاه رو بیرون کشید و داخل محلول سفید رنگی زد که رنگ تیغه قرمز شد و همه جای بدنش رو پاره کرد و تیغه رو تمیز کرد و داخل لباسش گذاشت مرینت :با این سم میتونه ۸۰۰ نفر رو از پا در بیاره محاله دوباره زنده بشی مرینت :هر کدوم از شما خون آشام های احمق بخواید با من شوخی بکنید کارتون اینطوری تموم میشه فهمیدید😎از زبان مرینت :آدرین تعجب کرده بود آدرین:چجوری انقدر راحت کشتیش😲 مرینت :ببین پسر جون این جور کشتنا برای من مثل آب خوردن میمونه الکی که بهم نمیگن آرزوی مرگ فهمیدی و بعد به طرف اتاقم رفتم که یک ...... خب این پارت هم تموم شد دوستان حتما بهمون انرژی بدید تا اینکه پارت بعدیو زود بزارم خدانگهدار😊👋🏻