❤️‍🩹LOVE VAMPIRE S2 P9

Maria Maria Maria · 1402/9/23 23:27 · خواندن 3 دقیقه

سلام دوستان خوبید اینم پارت جدید به خاطر امتحانات نوبت اول که خیلی نزدیکه شاید خیلی دیر به دیر پست بزارم و لطفا اگه کسی بلده کاور درست کنه خیلیییییییییییی ممنون میشم که بهم کمک کنه چون واسه پارت 10 به بعد رو یک کاور دیگه بزارم چون به داستان وصل میشه خیلی ممنون میشم❤💋

شروع داستان 📑

وقتی به قصر برگشتیم قرار بود حدود 1 هفته دیگه قرار بود ازدواج کنیم و خیلی شوق داشتم که قراره بلاخره به هم برسیم بعد از این همه وقت:) 

از زبان نویسنده🙃🌱

نیمه شب بود و پورتال زمان در قصر امپراطوری یک دختر باز شد قدرت او بسیار زیاد بود و از خانواده اش به ارث برده بود . پورتال رو بست ولی به خاطر ضعیفی بدنش روی زانو افتاد و به قدری سرفه کرد که رویدستش خون جاری شد : هع هع هع (صدای سرفه) من نمیتونم اینجا از حال برم من ماموریت مهم تری دارم . و از حال رفت و روی زمین افتاد 

بعد از 4 ساعت ⏱️

به هوش اومد ولی خدا رو شکر خدمتکار های قصر نیمه شب شیفت نداشتند و از جایش بُلند شد و دست هایش رو تمیز کرد کیفش را رو دوشش محکم کرد و در قصر برای ماموریتش مستقر شد .....

از زبان مرینت 💕

روز ها مثل برق و باد گذشت و روز عروسی فرا رسید و صبح زود خدمتکار ها منو از خواب بیدار کردن و من رو به حموم بردن و کار های دیگه و لباس عروسی که برام حاضر شده بود رو پوشیدم به همراه کفش پاشنه بُلند رو پوشیدم و موهام رو درست کردن و توی سالن انتظار نشستم 

https://uploadkon.ir/uploads/d35414_23Screenshot-۲۰۲۳۱۲۱۴-۲۲۴۹۴۵-Chrome.jpg 

مدل موی مرینت👆🏻

https://uploadkon.ir/uploads/1c8f14_23Screenshot-۲۰۲۳۱۲۱۴-۱۸۱۹۳۶-Chrome.jpg 

لباس مرینت👆🏻

https://uploadkon.ir/uploads/a2fc14_23Screenshot-۲۰۲۳۱۲۱۴-۲۲۵۳۵۵-Chrome.jpg 

دسته گل مرینت👆🏻

https://uploadkon.ir/uploads/908b14_23Screenshot-۲۰۲۳۱۲۱۴-۱۸۲۴۳۰-Chrome.jpg 

لباس آدرین👆🏻

وقتی اونجا رفتم آدرین منتظرم بود خیلی جذاب شده بود و دستشو به سمتم دراز کرد :خیلی جذاب شدی مرینت . آماده ای ؟ مرینت:آره.  و سوار کالسکه شدیم و به سمت کلیسا رفتیم وقتی وارد شدیم همه اشراف زاده ها اونجا بودن و فیلیکس و خاله هم ردیف اول  و همینطور مادربزرگ  وقتی آدرین به سَکو رفت فیلیکس منو تا اونجا همراهی کرد وقتی پاپ مقدس همه چیزو خوند پاپ:لطفا حلقه ها رو بیارید و مادر بزرگ هم حلقه ها رو آورد و منو آدرین دست همدیگه کردیم  پاپ:حالا شما زن و شوهر هستید . همو بوسیدیم 

https://uploadkon.ir/uploads/2c8214_23Screenshot-۲۰۲۳۱۲۱۴-۲۳۰۴۴۶-Chrome.jpg 

حلقه های ازدواج 👆🏻

وقتی به سمت بالکن رفتیم همه ی مردم به ما تبریک گفتن و به قصر برگشتیم و خیلی رقصیدیم و خوش گذشت 😊 و موقع خواب وقتی لباس هامو در آوردم وسایلم داخل اتاق نبود وقتی رفتم انتهای راهرو اتاق منو آدرین پیش هم بود تا قبل از اینکه آدرین بیاد قرمز شدم  مرینت!اون فکر های خاک بر سری رو نکن! و قتی آدرین اومد دستشو زیر چتری هام بُرد: مرینت حالت خوبه ؟ تب نداری ولی چرا انقدر  قرمزی؟ مرینت:حالم خوبه نگران نباش . وقتی توی تخت خواب رفتم آدرین منو توی بغلش گرفت و سَرم رو ناز کرد :نمیخواد برای این چیزا خجالت بکشی من و تو زن و شوهریم  و منم توی بغلش خوابم بُرد ...... 3100 کارکتر . لطفا اگر کسی میتونه توی ساخت کاور کمکم کنه خییییییلی ممنون میشم😊🙏🏻و توی پارت های قبلی اون ها ازدواجشون الکی بود و کل ماجرای خانواده آلبرت(خانواده کاگامی) رو برای مردم تعریف کردن